بررسی اجمالی لپ تاپ Microsoft Surface Book
اگر یک نوت بوک بی نظیر می خواهید، سرفیس بوک اولین دستگاهی است که یک پردازنده گرافیکی اختصاصی انویدیا را در داک کیبورد ارائه می کند تا تبلتی به همان اندازه منحصر به فرد 3:2 را با یکی از بهترین نمایشگرها در این اندازه ارائه کند.
شنیدهایم که نوتبوکها جایگزین دسکتاپ معمولی میشوند، اما در مورد تبلتها که جایگزین نوتبوک معمولی میشوند چطور؟ ما فکر می کنیم هنوز با آن خیلی فاصله داریم، اما مایکروسافت قصد دارد با سری Surface نوت بوک های جایگزین ایجاد کند و Surface Book نیز از این قاعده مستثنی نیست. این سرفیس پرو پرقدرت شماست که یک گام به یک نوت بوک تمام عیار نزدیکتر است تا یک تبلت ساده با پایه کیبورد. برخلاف لپ تاپ های سرفیس پرو، سرفیس بوک به صورت استاندارد با داک عرضه می شود، زیرا این دو به یکدیگر وابسته هستند.
SKU ها با پردازنده Core i5 یا i7 Skylake با گرافیک یکپارچه Intel HD 520 در دسترس هستند. همچنین با استفاده از نوت بوک یک ترابایت SSD، CPU Core i7-6600U و گرافیک مجزای Nvidia همراه با افزایش قیمت ارائه می شود.
یکی از اهداف اصلی یک نوت بوک جداشدنی، جایگزینی تبلت و نوت بوک کاربر با یک راه حل 2 در 1 است. نتیجه معمولاً با کیفیت ضعیف، صفحهکلید ضعیف، صفحهنمایش سنگین، ویژگیهای کمتر و عملکرد آهستهتر از حد مطلوبی است زیرا سختافزار اصلی باید در قالب تبلت مناسب باشد.سرفیس بوک به راحتی یکی از بهترین جداشدنی های موجود در بازار است. بسیاری از این نگرانی ها را مستقیماً با کیفیت ساخت عالی از بالا به پایین، صفحه کلید با نور پس زمینه که نسبت به بسیاری از اولترابوک ها احساس بهتری دارد، صفحه نمایش نسبتا سبک وزن با حاشیه باریک و عملکرد نوت بوک مانند GPU منحصر به فرد قابل اتصال Nvidia برطرف می کند. جدا از چند اشکال در هنگام اتصال و جدا کردن تبلت، همه چیز در مورد سرفیس بوک به طرز باورنکردنی خوب کار می کند و جای شکایتی وجود ندارد. لولای تکیه گاه معایب خود را عمدتاً از نظر زیبایی شناختی دارد، زیرا نوت بوک به معنای سنتی هرگز نمی تواند کاملاً بسته شود، اما از نظر عملکردی نسبت به لولاها و آهنرباهای سوئیچ قفل که معمولاً در سایر دستگاه های جداشدنی یافت می شوند مانند Transformer Book Chi یا توشیبا پورتژ Z20t. برای یک دستگاه 1500 دلاری، این سخت افزار با کیفیت و بدون گوشه های برش است.
چیزی که ما در مورد سرفیس بوک دوست نداریم، چیزی است که در آن گنجانده نشده است. طراحی خالی آن حس عدم وجود ویژگی هایی مانند عدم خروجی HDMI و عدم وجود WWAN را ایجاد می کند، که مورد دوم با توجه به طرح قابل حمل و همه کاره طراحی تعجب آور است. برخلاف سری سرفیس پرو که تبلت میتواند خودش را نگه دارد، تبلت سرفیس بوک از تمام پورتها به جز جک 3.5 میلیمتری صدا محروم است. همچنین کمبود حافظه ثانویه وجود دارد، چیزی که امیدواریم مایکروسافت در نسل های آینده با قرار دادن یک HDD یا SSD اختیاری در خود داک کیبورد به آن رسیدگی کند. سرفیس بوک به وضوح ابتدا یک نوت بوک و در مرحله دوم یک تبلت است – برخلاف سرفیس پرو 3 یا سرفیس پرو 4.
آیا سرفیس بوک را به جای یک نوت بوک سنتی توصیه می کنیم؟ هر کسی که قبلاً از یک نوت بوک جداشدنی استفاده کرده است، باید راه حل های مایکروسافت را برای ارتقا و بهبود در نظر بگیرد زیرا یک رقیب جدی برای جایگزینی یک اولترابوک قدیمی است. با این حال، کاربرانی که علاقه چندانی به dGPU ندارند یا بیشتر از رایانه خود برای مرور، پردازش کلمه و پخش چند رسانه ای استفاده می کنند، راه حل های سبک تر، نازک تر و ارزان تر را در قالب اولترابوک های جدیدتر با ویژگی های بالقوه بیشتر پیدا خواهند کرد.
برای کاربران اصلی کسب و کار، ThinkPad ،EliteBook و Latitude همگی گزینههای قویتری با ویژگیهای حیاتی هستند که سرفیس بوک آنها را از دست داده است. برای بقیه، این به همان اندازه نزدیک به یک جایگزین Apple MacBook از مایکروسافت است که علاقه مندان به ویندوز می خواهند.
کارایی
مایکروسافت سرفیس بوک را تنها با دو پردازنده مختلف Skylake (Core i5-6300U و Core i7-6600U) و یک GPU اختیاری نامشخص Nvidia Maxwell ارائه می دهد. خود پردازنده گرافیکی در داخل پایه اتصال و جدا از قسمت تبلت قرار دارد. هنگامی که این دو قطع شوند (یا اگر SKU فاقد گرافیک Nvidia باشد)، سرفیس بوک از پردازنده گرافیکی HD Graphics 520 یکپارچه استفاده خواهد کرد. هیچ Optimus به معنای سنتی وجود ندارد زیرا نوت بوک به طور خودکار بین این دو جابجا می شود که داک وصل یا قطع شود. در این حالت، صفحه نمایش سوسو میزند تا سوئیچ موفق GPU را نشان دهد.
مدل آزمایشی ما دارای i5-6300U با گرافیک اختصاصی Nvidia است. CPU و GPU به ترتیب با فرکانسهای 400 مگاهرتز و 135/202.5 مگاهرتز (هسته/حافظه)، زمانی که سیستم در حالت صرفهجویی در مصرف انرژی است، کار خواهند کرد. در غیر این صورت، CPU و GPU بهترتیب تا 3 گیگاهرتز و 993/1252.8 مگاهرتز با Boost قادر به کارکردن کامل هستند.
رم سیستم را می توان با 8 گیگابایت یا 16 گیگابایت LPDDR3 فقط در حالت دو کاناله پیکربندی کرد. LatencyMon فقط زمانی که WLAN فعال است، افزایش تاخیر در پاسخگویی را نشان می دهد.
گرافیک لپ تاپ Microsoft Surface Book
مایکروسافت پردازنده گرافیکی اختیاری انویدیا مکسول خود را بدون مشخصات یا اعداد تبلیغ می کند زیرا احتمالاً یک تراشه سفارشی شده است که به طور خاص برای سرفیس بوک طراحی شده است. خوشبختانه، نگاهی سریع به GPU-Z مشخصاتی را بر خلاف مشخصات GeForce 940M نشان می دهد که در مجموع 384 Unified Shader و عرض گذرگاه 64 بیتی را شامل می شود. نرخ پرکردن پیکسل (15.7 GPixel/s 940M در مقابل 15.3 GPixel/s Surface Book)، نرخ پر شدن بافت (31.4 GTexel/s در مقابل 30.5 GTexel/s)، ساعت حافظه (1001 مگاهرتز در مقابل 1252 مگاهرتز GPHz (80) و در مقابل 954 مگاهرتز) نیز بین دو GPU تقریباً یکسان هستند. بزرگترین تفاوت این است که راه حل مایکروسافت از 1 گیگابایت GDDR5 VRAM به جای DDR3 استفاده می کند، که از نظر تئوری باید در بازی های مدرن برتری داشته باشد.
در واقع، بنچمارکهای 3DMark دقیقاً مطابق با پیشبینیشده نشان میدهند که نمرات Cloud Gate و Fire Strike حدود 20 درصد از Nvidia 940M و Intel Iris Pro Graphics 5200 جلوتر هستند. با این حال، هنوز از 950M بسیار دور است و متأسفانه به 940M نزدیکتر است. از نظر عملکرد خام به 950M می رسد. با این وجود، این یک ارتقاء بزرگ از HD 4000 یا HD 5500 یکپارچه است که معمولاً در اولترابوک های مقرون به صرفه یافت می شود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.